میدونی رابطه دو تا چشم چه جوریه ؟ با هم پلک میزنن ،باهم حرکت میکنن ، با هم گریه میکنن ، با هم می بینن و با هم میخوابن !گرچه همو نمی بینن..... واسه آدم نابینا شیشه و الماس یکیست ، پس اگه کسی قدرتو ندونست ،فکرنکن که شیشه ای! بدون که اون نابیناست... بعضی ها وقتی کاری داشته باشند،دوستت هستند.بعضی ها وقتی گیر می کنند،دوستت هستند.بعضی ها نیستند و وقتی هم هستند بهتر است نباشند.بعضی ها نیستند، ادای بودن درمی آورند.بعضی ها در عین بودن، هرگز نیستند.بعضی های دیگر هم به طور کلی هستند ولی آدم نیستند.آنهای دیگری هم که آدم هستند، نیستند. باید خریدارم شوی تا من خیدارت شوم وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران اول به دام ارم تو را وانگه گرفتارت شوم
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..! سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |